نحوه تنظیم برگه دادخواست...
دادخواست که در گذشته به آن «عرضحال» میگفتند باید به زبان فارسی در روی برگهای چاپی مخصوص نوشته شده باشد. اگر فردی کُرد یا ترک، دادخواست را به زبان محلی خود بنویسد و دادخواست به زبانی غیر از فارسی نوشته شود، چنین دادخواستی هرگز پذیرفته نمیشود.
این برگ های مخصوص را میتوان از محل فروش اوراق قضایی واقع در تمامی مراجع قضایی تهیه کرد. اما شکایت کیفری را میتوان حتی به صورت شفاهی یا بر روی ورقهی معمولی نیز تنظیم کرد.
نام و نام خانوادگی، نام پدر، سن، اقامتگاه و حتیالامکان شغل خواهان باید در دادخواست ذکر شود بنابراین خواهان در دادخواست باید بهطور کامل خود را معرفی کند.
اقامتگاه باید با تمام جزییات از قبیل شهر و روستا و خیابان نوشته شود تا ابلاغ توسط دادگاه به سهولت ممکن باشد.
هرگاه نام خواهان یا محل اقامت وی در دادخواست نامعلوم باشد ظرف دو روز توسط مدیر دفتر دادگاه، چنین دادخواستی رد میشود. چون قرار رد دادخواست، در این جا، بدون اخطار قبلی به خواهان صادر میشود مشهور به «قرار رد فوری» است.
چنانچه دادخواست توسط وکیل تنظیم و تقدیم شود مشخصات وکیل نیز باید درج شود.
اگر خواهان یا خوانده شخص حقوقی (شرکت، مؤسسهی غیرانتفاعی و…) باشد، در دادخواست باید نام و اقامتگاه شخص حقوقی به همان ترتیبی که در ادارهی ثبت شرکتها، ثبت شده است نوشته شود.
خوانده شخصی است که در دعوا مقابل خواهان قرار میگیرد و دعوا علیه او اقامه شده است. در قسمت مشخصات خوانده باید نام و نام خانوادگی و اقامتگاه خوانده ذکر شود. ممکن است خواندهی دعوا افراد متعددی باشند که در این صورت مشخصات تمامی افراد باید درج شود. و چنانچه دعوا، علیه اهالی یک روستا یا شهر یا بخشی از یک شهر باشد که عدهی آنها نامحصور است در قسمت مشخصات خوانده علاوه بر ذکر «اهالی محل…» نام یک یا چند شخص و نیز شهردار یا دهدار هم باید نوشته شود.
درج دقیق اقامتگاهِ خوانده بسیار مهم است زیرا اگر ابلاغ صورت نگیرد ضمن اینکه به خواهان اخطار میشود که آدرس خوانده را مجددا و صحیح ذکر کند باعث اطالهی دادرسی (طولانیتر شدن روند دادرسی) نیز خواهد شد. و اگر خواهان آدرس جدیدی معرفی نکند، دادخواست وی رد میشود و هزینههای دادرسی که به صندوق دولت پرداخت کرده است از بین میرود و به او عودت داده نخواهد شد.
در صورتیکه خواهان از آدرس اقامتگاهِ خوانده اطلاعی نداشته باشد میتواند مراتب را به دفتر دادگاه اطلاع بدهد و دادخواست با هزینهی خواهان از طریق روزنامه ابلاغ میشود. گاهی ممکن است خوانده پیش از اقامهی دعوا نشانی خود را تغییر دهد تا شناسایی آن برای خواهان امکان نداشته باشد که قانون این امر را مانع جریان دادرسی نمیداند.
تعیین خواسته و بهای آن
موضوع یا موضوعاتی را که خواهان طبق آن اقامهی دعوا کرده و خود را محقِ مطالبهی آن میداند را «خواسته» میگویند.
تعیین خواسته، مهمترین قسمت تنظیم دادخواست است که خواستهی خواهان از دادگاه باید بهطور دقیق و صریح در این قسمت درج شود (برای مثال ، محکومیت خوانده به پرداخت سیصد میلیون ریال). در حقیقت تعیین خواسته افزون بر اینکه محدودهی رسیدگی دادگاه را مشخص میکند، دادگاه را از ورود به موضوعات خارج از چارچوب خواسته نیز منع میکند.
مشخص نبودن خواسته در دادخواست، باعث توقیف دادخواست میشود در این صورت با فرستادن اخطار رفع نقص از خواهان خواسته میشود که خواستهی خود را در دادخواست درج نماید و اگر خواهان چنین نکند دادخواست رد میشود.
اگر خواستهی خواهان غیرمالی باشد، باید ۵ هزار ریال بهعنوان هزینهی دادرسی و ۱۰۰ ریال بهای هر برگ دادخواست تمبر باطل کند.
هنگامی که خواهان ضمن یک دادخواست، چند خواسته داشته باشد، دادگاه در صورتی که خواستهها با یکدیگر ارتباط کامل داشته باشند و دادگاه دارای صلاحیت همهی آنها باشد به همگی آنها رسیدگی میکند در غیر این صورت آنها را تفکیک و به هرکدام بهصورت جداگانه رسیدگی میکند.
علیالقاعده بهای دادخواست (ارزش ریالی خواسته) باید در دادخواست تصریح شود مگر در صورتی که تعیین بها ممکن نباشد یا خواستهی دعوا، مالی نباشد (مثل تمکین و تخلیه ید از عین مستأجره).
وقتی چند خواهان یک دادخواست تنظیم کنند و هرکدام قسمتی از کل را مطالبه کنند، بهای خواسته میشود حاصل جمع تمام قسمتهایی که مطالبه میکنند.
در دعاوی منافع و حقوقی که باید در زمان معین اخذ یا پرداخت شود، بهای خواسته حاصل تمام اقساط و منافعی است که خواهان خود را در مطالبهی آن صاحب حق میداند.
هنگامیکه خواستهی خواهان محدود به زمان معین نباشد یا مادامالعمر باشد حاصل جمع منافع ده سال یا آنچه را که ظرف ده سال باید استیفا کند، بهای خواستهی دادخواست میشود.
تعیین بهای خواسته در دادخواست (ارزش ریالی) از نظر صلاحیت دادگاه رسیدگی کننده، قابلیت اعتراض به رأی صادره (تجدید نظر میشود یا خیر)، میزان هزینهی دادرسی و تعیین هزینههای اجرایی مهم است.
چنانچه در دعاوی مالی قیمت خواسته در زمان تنظیم و تقدیم دادخواست نامعلوم باشد (مثل اینکه میزان خسارت وارد شده مشخص نیست) مبلغ یکصد هزارریال تمبر، علیالحساب، باید الصاق و ابطال شود و باقی هزینهی دادرسی پس از تعیین بهای خواسته و صدور حکم اخذ میشود.
دلایل و منضمات دادخواست
در این قسمت خواهان دلایل و قرائن مورد قبول خود را برای اثبات ادعایش باید قید و ضمیمهی دادخواست کند از سند و مدارک گرفته تا شاهد. مثلا شخصی بر اساس یک قرارداد ملزم به پرداخت مبلغی وجه به خواهان بوده اکنون از پرداخت آن خودداری کرده پس خواهان با استناد به قرارداد بینشان به دادگاه رجوع میکند.
خواهان باید دلایل اثبات خود را همراه با دادخواست به دادگاه تقدیم کند.
معقول است که خواهان از تمامی دلایل و مدارک خود اسفاده کند زیرا گاهی پیش میآید که مدعی برخی از مدارک را به منظور استفاده در مراحل بعدی نزد دادگاه عنوان نمیکند که این امری نادرست است زیرا به اصطلاح باید تمام تیرهای خود را شلیک کند تا یکی از آنها به هدف اصابت کند که این عمل هم باعث تند شدن روند دادرسی میشود و هم در کاهش هزینهی دارسی برای مدعی مؤثر است.
شرح خواسته در متن دادخواست
در این قسمت مدعی باید آنچه را که از دادگاه میطلبد با استناد قانونی و توضیح راجع به مدارک و مستندات شرح دهد و بهتر است حتیالامکان خلاصه و مفید نوشته شده باشد.
در نهایت دادخواست باید توسط خواهان امضا شود یا دارای اثر انگشت او باشد. که البته عدم امضا باعث رد دادخواست نمیشود.
مدعی باید توجه داشته باشد که تنظیم دادخواست را بیاهمیت و ساده نداند و بهتر است آن را به دست اهل فن بسپارد تا حق وی به شکل قانونی مطالبه شود
منبع:www.Milad-Bagheri.ir